دوست و دشمن بدانند:
اگر از سرهایمان کوه بسازند
نمیگذاریم فرزندانمان در تاریخ بخوانند:
خامنه ای تنها ماند!
این نماز دو رکعت است و در هر رکعت وقتى حمد را آغاز کردى و به «ایّاک نعبد و ایّاک نستعین» رسیدى، آن را صد مرتبه مى گویى سپس سوره «حمد» را کامل مى کنى و پس از آن سوره «توحید» را یک بار مى خوانى.(1) |
null |
1. جمال الاسبوع، صفحه 280 و بحارالانوار، جلد 88، صفحه 190. |
بدون ترديد «مهدويّت» همواره براي جامعه اسلامي يک مسأله قرآني و روايي شناخته شده و قطعي بود. به جهت استواري اين واقعيت عقيدتي - ديني در جامعه اسلامي، در تاريخ اسلام با شخصيتهايي روبهرو ميشويم که طرفداران افراطي آنان، براي پيشرفت دنيوي و سياست خويش، آنها را به عنوان مهدي نجاتبخش مطرح ساختند! از دگر سو با عناصري آشنا ميشويم که بر اثر انگيزههاي جاه طلبانه، وسوسه قدرت و شهرت و دنياطلبي، به دروغ ادعاي مهدويّت نمودند و خود را همان مهدي نجات بخش - که قرآن و روايات نويد آمدن او را داده است - معرفي کردند.
اين افراد به اعتباري بر چهار دسته قابل تقسيماند:
1. گروهي از اينان از نظر نسب، هويت، هدف و مذهب ناشناختهاند.
2. جمعي با کارهاي جنونآميز خويش، خود را از نظرها ساقط کردند.
3. برخي نام و نشان و دعوت و پيروانشان از صفحه روزگار به گونهاي محو شده که نشاني از آنها نيست.
4. عدهاي نيز مردهاند؛ اما نام و يادي از آنان هست.
در توقيع مبارک امام حسن عسکري (ع) براي قاسم بن علاء همداني آمده است که در روز ولادت حضرت حسين (ع) اين دعا را بخوان:
«اَللّهُمَ اِنّي اَسئَلُکَ بِحَقّ المَولُود فِي هذا اليَوم المَوعُود بِشَهادَتِهِ قَبلَ اِستِهالِهِ وَ وِلادَتِهِ بکته السّماء وَ مَن فِيها وَ الاَرض وَ مَن عَلَيها. اَلمُعَوّضُ مِن قَتلِهِ اَن الاَئِمّه مِن نَسلِهِ وَ الشَّفاء فِي تُربَتِهِ وَ الفَوزَ مَعَهُ فِي اَوَبَتِهِ وَ الاَوصياءَ مِن عِترَتِهِ بَعدَ قائِمهُم وَ غَيبَتِهِ»
خداوندا! من تو را به مقام مولود اين روز مي خوانم، او که پيش از چشم باز کردنش به دنيا و قبل از آنکه تولد يابد، وعده و خبر شهادتش داده شد، آسمان و هر کس در آن بود و زمين و هر کس بر روي آن بود بر او گريه کرد.
او که در عوض شهادتش ائمه (ع) از نسل او شدند و شفا در تربت او قرار داده شد و فوز و رستگاري با او در روز رجوع و بازگشت او و اصياء از خاندان وي بعد از قائم (ع) آنان و سپري شدن غيبت او مي باشد.»
بنگريم که در روز ولادت امام حسين (ع) از بازگشت آن حضرت و اوصياء گراميشان سخن به ميان آمده و تشريح مي شود که اين جريانات بعد از سپري شدن ايام غيبت حضرت ولي عضر حجت بن الحسن (ع) است، رجوع ائمه طاهرين (ع) به دنيا و رفاه و دلخوشي آنان روزي است که دوران غيبت حضرت ولي عصر مهدي آل محمد (ع) سپري شود بلکه از کلمه «بعد قائمهم» مي توان استفاده کرد که آمدن ائمه بزرگوار و اهل بيت عصمت و طهارت (ع) بعد از سپري شدن ايام غيبت و نيز حضور حضرت صاحب الزمان (ع) است.
در هر حال آنچه مسلم است اين است که علاقمندان و دلدادگان حضرت امام حسين (ع) در روز ولادت با سعادت آن حضرت به تعليم امام معصوم، حضرت امام حسن عسکري (ع) به ياد حضرت قائم (ع) بوده و از آن وجود مبارک و ايام غيبت او و سپري شدن آن دوران پر از محنت و رنج، سخن مي گويند و ياد حسين (ع) را با ياد فرزندش مهدي منتظر- عجل الله تعالي فرجه الشريف- قرين هم آورده و گرامي مي دارند.
واما حق إمامک فی صلاتک فان تعلم انه قد تقلدالسفاره فیما بینک وبین الله والوفاده إلی ربک و تکلم عنک ولم تتکلم عنه ودعا لک ولم تدع له وطلب فیک ولم تطلب فیه و کفاک هـم المقـام بین یـدی الله والمساءله لـه فیک ولم تکفه ذلک فإن کان فی شئ من ذلک تقصیر کان به دونک وإن کان آثما لم تکن شـریکـه فیـه ولـم یکـن لک علیه فضل فوقی نفسک بنفسـه و وقی صلاتک بصلاته؛ فتشکر له علی ذلک ولاحـول ولا قوه الا بالله .
ترجمه : اما حق کسیکه امام تو در نمازت می باشد ؛ پس باید بدانی که او سفارت بین تو و.خدایت را به عهده گرفته است و در میهمانیی که میزبان آن خداونـد می باشد ؛ او از طرف تو سخن میگوید و تو از طرف او سخن نمی گوئی و او برای تو دعا می کند و تو برای او دعا نمی کنی و او برای تو میخواهد و تو برای او نمی خواهی و اوست کـه کفایت می کند ترا در این حضور در برابر خداوند و تو او را کفایت نمی کنی .
حال اگر در انجام این اعمال تقصیری باشد ؛ او مقصر است نه تو و اگـر مرتکب گناهی شود تو شریک او حساب نمی شوی و تو را بر او فضل و برتری نخواهد بود .
وچون حفظ می کنی خودت را در پناه او و حفظ می کنی نمازت را در پناه نماز او پس او را سپاس گزار باش ؛و به خاطر خدمتی که برای تو انجام می دهد از او تشکر کن ؛ و قوتی نیست مگر به خداوند متعال .
باسلام: برای مقدمه چهل حدیث نماز سخنی کاملتر و عمیق تر و جالبتر از مطالبی که در ابتداء باب نماز توضیح المسائل حضرت امام خمینی رضوان الله تعالی علیه بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران آمده بود به نظر نرسید لذا آن را برگزیدیم به امید آنکه همه عاشقان اهل بیت (ع) و آن عارف بزرگوار از کلمات درربار آنان توشه ای فراوان بردارند. نماز مهمترین اعمال دینی است که اگر قبول درگاه خداوند عالم شود، عبادتهای دیگر هم قبول می شود و اگر پذیرفته نشود اعمال دیگر هم قبول نمی شود. و همان طور که اگر انسان شبانه روزی پنج نوبت در نهر آبی شستشو کند، چرک در بدنش نمی ماند نمازهای پنجگانه هم انسان را از گناهان پاک می کند. و سزاوار است که انسان نماز را در اول وقت بخواند و کسی که نماز را پست و سبک شمارد. مانند کسی است که نماز نمی خواند، پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: کسی که به نماز اهمیت ندهد و آن را سبک شمارد سزاوار عذاب آخرت است . روزی حضرت در مسجد تشریف داشتند مردی وارد و مشغول نماز شد و رکوع و سجودش را کاملا به جای نیاورد، حضرت فرمودند:
نماز وسیله پرواز به عالم ملکوت!
اگر روح انسان، خدایى و از دیار ملکوت است، چنانکه خداوند سبحان پس از آفرینش جسم او فرمود: «وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی; از روح خودم ]روحى که به من ارتباط دارد و متعلّق به من است [در او دمیدم»(1) و اگر وجودِ انسان غیر از جسم خاکى، جانى دارد که قدسى و از عالم بالاست و بلکه همو، حقیقت انسان را تشکیل مى دهد، باید پذیرفت که:
1- همان گونه که جسم انسان نیاز به منزل و مسکنى دارد که اسباب سکون و آرامش اعضا و جوارحش در آن فراهم گردد، و با استراحت در آن، نشاط و شادابى خود را پیوسته حفظ کند، روح انسان نیز نیازمندِ منزل و مأوایى است، تا با آرام گرفتن در آن، غبار خستگى و تیرگى را که از تعلّقات مادّى بر چهره اش نشسته، از خویش بزداید و نشاط و شادابى ملکوتىِ نخستین خویش را، به دست آورد.
2- همان گونه که جسم انسان علاوه بر آرامش، نیازمند به غذایى است که انرژى هاى از دست رفته اش را برگرداند و کاستى هایش را جبران نماید، جان او نیز نیاز به غذایى معنوى و ملکوتى دارد، تا با جذب آن، قوّت و توانِ از دست داده را، به دست آورد.
3- اگر جسم انسان، هر چند ساعتى، نیاز به آبى دارد که خود را با آن شستشو دهد و چرک و آلودگى را از بدن، دست و پا و صورتش دور نماید، روح آدمى نیز به شستشو نیازمند است که آلودگىِ گناه را با آن، از خود بزداید.
4- همان گونه که جسمِ انسان، به مونس و محبوبى محتاج است که به او عشق ورزد، و با ملاقات با او آرام گیرد، دردهاى دلش را نجوا کند، روح ملکوتى انسان نیز، محبوب و انیسى مى خواهد که با او انس گیرد و به رَوْح و ریحان برسد.
5- اگر جسم انسان سرى دارد که مرکزِ فرماندهى و اداره بدن، و به منزله عمودِ خیمه بدن است و بى آن، لحظه اى نمى تواند به حیاتش ادامه دهد، دینِ انسانِ مؤمن نیز، از سرى برخوردار است که با اتّصال به آن، به حیاتش استمرار مى بخشد و عمودى دارد که به وسیله آن، خیمه دینش برپا مى شود.
آرى! اگر بخواهى به همه اینها برسى:
باید نماز را وسیله پرواز خود به عالم بالا قرار دهى و نردبانى براى عروج به آسمانهاى فضیلت و قرب به خدا بشمرى، که فرمودند: «اَلصَّلاةُ مِعْراجُ الْمُؤمِنِ».(2)
باید غذاى روحِ خود را نیایش و نماز و دعا قرار دهى، تا قوّت و قدرتِ از دست رفته را بدان بازگردانى، که در حدیث آمده است: «نماز براى اهل عبادت از غذا براى گرسنگان و آب براى تشنگان لذیذتر و گواراتر است».(3)
و باید روح خود را در این نهر زلال نماز، هر شبانه روز پنج نوبت شستشو دهى، تا هرگونه گرد و غبارِ معاصى و غفلت را از آن بزدایى; همان گونه که در حدیث رسول اکرم(صلى الله علیه وآله) آمده است که به على(علیه السلام) فرمود: «به خدا سوگند! که نمازهاى پنج گانه براى امّت من چنین است (مانند نهرى است که تمام آلودگى ها را مى شوید)».(4)
و باید براى تولّدى دیگر به سراغ نماز بروى که رسول معظّم اسلام(صلى الله علیه وآله) فرمود: «اگر بنده اى با حضور قلب به نماز ایستد، هنگامى که نماز را به پایان مى برد، گویى تازه از مادر متولّد شده و گذشته او بخشوده خواهد شد».(5)
و اگر انیس و مونسى خواهى که دیدارِ آن مایه روشنى چشم تو گردد، به نماز برخیز که رسول اکرم(صلى الله علیه وآله)فرمود: «وَ قُرَّةُ عَیْنى فِى الصَّلاةِ; نور چشمانم نماز است».
و اگر مى خواهى عمود خیمه دین تو، همیشه برپا باشد، و از هرگونه آسیب معنوى و روحانى در امان بمانى، به سراغ نماز برو! که پیشوایان ما فرمودند: «اَلصَّلاةُ عَمُودُ الدّینِ».(6)
و بالاخره در این دنیاى پرغوغا و پر از هیاهوى مادّى و مملوّ از اسباب اندوه و نگرانى، اگر مى خواهى شادابى روح را حفظ کنى و کدورت ها را از چهره جان بزدایى و با نشاط و سرزنده باشى و در برابر مشکلات زانو نزنى و مانند کوه مقاومت کنى، دست به دامان نماز بزن که طبق روایتى از امام صادق(علیه السلام) هرگاه براى مولاى ما امیر مؤمنان على(علیه السلام)، مشکلى پیش مى آمد، به نماز مى ایستاد (و سپس حرکت مى کرد) و آنگاه امام(علیه السلام) آیه 45 سوره بقره را خواند: «(وَ اسْتَعینُوا بِالصَّبرِ وَ الصَّلاةِ); از صبر و نماز کمک بگیرید».(7)
کوتاه سخن این که آثار نماز در تربیت افراد و ارتقاى جامعه انسانى بیش از آن است که در وصف گنجد.
خدایا! به آن شهید لب تشنه کنار فرات، که ظهر عاشورا، با بدن آغشته به خون خویش و یارانش، نماز را به پا داشت و مخاطب به خطاب «اَشْهَدُ اَنَّکَ قَدْ اَقَمْتَ الصَّلاةَ»(8) گردید، تو را قسم مى دهیم که ما را نیز از برپا دارندگانِ حقیقى نماز قرار بده!
خدایا! ما را شیعه آن بانوى «شهیده»اى قرار ده که وقتى در محراب عبادت مى ایستاد، به گونه اى به سوى عالم بالا اوج مى گرفت که نور جمالش براى فرشتگانِ آسمان، مى درخشید، آن گونه که نورِ ستارگان براى اهل زمین مى درخشد، و به گونه اى حضور قلب داشت که خداى عزّوجلّ خطاب به ملائکه اش مى فرمود: «به کنیزم فاطمه بنگرید که به درگاهِ من ایستاده و تمام وجودش از خوف من لرزان است و با قلب و جانش به عبادتم روى آورده، گواه باشید پیروانش را از آتش دوزخ، امان داده ام».(9)
قبله
تشخيصقبله
75. نمازگزار، بايد علم به جهت قبله داشته باشد و شهادت دو فرد عادلكه از روى نشانههاى حسّى شهادت دهند نيز كفايت مىكند و اگر اين دو ممكن نبود،تمام تلاش خود را به كار برده و طبق گمانى كه به دست مىآورد عمل مىكند، حال اگراز طريق معتبرى، جهت قبله را تعيين و به آن سمت نماز خواند و بعد فهميد اشتباهكرده، در صورتى كه انحراف او تا 90 درجه باشد، نمازش صحيح است و اگر بيشتر از اينمقدار باشد در صورتى كه وقت نماز نگذشته، بايد اعاده كند و اگر وقت گذشته، قضاندارد.
تشخيص قبله از راه قواعد علمى
76. اگر از قواعد علمى اطمينان به جهت قبله حاصل شود كافى است.
اعتماد به قبلهنما و محراب مساجد و قبور مسلمين
77. اعتماد به قبلهنما در صورتى که موجب اطمينان براى مکلّف شود، صحيح است و بايد طبقآن عمل گردد، و در غير اين صورت مىتوان بر اساس محراب مساجد و قبور مسلمين جهتقبله را تشخيص داد.
وقت نماز
دخولوقت
70. هر زمان كه انسان اطمينان به دخول وقت پيدا كرد مىتواند نمازبخواند.
اعلام اوقات شرعى از طريق جدولها و رسانهها
71. اگر از زمان اعلامى توسط جدولها و رسانههاى گروهى اطمينان به دخولاوقات شرعى پيدا شود كافى است، در غير اين صورت بايد صبر شود تا اطمينان حاصل گردد.
شبهاى مهتابى
72. فرقى بين شبهاى مهتابىو غير مهتابى در طلوع فجر، وقت فريضه صبح و وجوب امساک براى روزه گرفتن نيست، هرچنداحتياط در اين زمينه خوب است.
وقت نماز عصر
73. وقت نماز عصر تا غروب آفتاب است.
خواندن نماز برخلاف ترتيب
74. شخصى كه نماز عصر را پيش ازنماز ظهر و يا نماز عشا را پيش از نماز مغرب خوانده چنانچه بر اثر اشتباه و غفلتبوده و بعد از تمام شدن نماز متوجه شود، نمازش صحيح است و اگر عمداً بوده، باطلاست.
مکان نمازگزار
فاصله زن و مرد
78. بنا بر احتياط واجب لازم است بين زن ومرد در حال نماز، حداقل يک وجب فاصله باشد كه در اين صورت اگر زن محاذى مرد ياجلوتر از مرد باشد، نماز هر دو صحيح است. رعايت اين احتياط در مسجدالحرام لازمنيست.
يادگيرى احکام
1. اگر شخصى بر اثر نياموختن احكام، مرتكبحرام يا ترك واجب شود، گناهكار است.
اعمال عامى بدونتقليد
2. اگر اعمال شخصى که اهل تقليد نبوده است موافق احتياط يا مطابقواقع يا فتواى مجتهدى باشد كه وظيفهاش تقليد از او مىباشد، محكوم به صحّت است.
جاهل قاصر و مقصّر
3. جاهل مقصّر کسى استکه متوجه جهل خود بوده و راه رفع آن را نيز مىداند، ولى در آموختن احکام کوتاهىکند. و جاهل قاصر کسى است که متوجه جهل خود نبوده و يا راهى براى رفع آن ندارد.
معيار تعيين موضوعات احکام
4. معيار درتعيين موضوعات احکام، تشخيص خود مکلّف و يا اقامه دليل شرعى بر آن، براى اومىباشد.
تكليف مقلدين مقام معظم رهبرى(دامظله)
5. كتاب اجوبة الاستفتائات (احكامِ عبادات و معاملات به صورت پرسش وپاسخ)، مناسک حجّ و جزوه راهنماى فتاوا (برخى از مواردى كه نظر مقام معظمرهبرى(دامظله) با فتاواى حضرت امام خمينى(ره) تفاوت دارد) چاپ شده و در دسترسهمگان مىباشد؛ و در مسائلى كه علم به اختلاف فتوا نداريد، مىتوانيد به رسالهحضرت امام(قدّسسرّه) مراجعه نموده يا به صورت كتبى يا شفاهى و يا از طريقاينترنت استفتا نماييد.
تصدى بيان فتوا
6. كسى كه در نقل فتوا گرفتار خطا و اشتباه مىشود، جايز نيست متصدى اين كار شود.
تقليد اعلم
7. در صورت تعدد فقهاىجامعالشرايط و اختلاف آنان در فتوا، بنا بر احتياط واجب بايد از اعلم تقليد شود.
تعريف عادل
8. عادل کسى است که پرهيزگارىاو به حدى رسيده باشد که از روى عمد مرتکب گناه نشود.
عدول به مرجع ديگر
9. عدول از مجتهد زنده، به ديگرى بنابراحتياط واجب جايز نيست، مگر اينكه اعلم يا محتملالاعلميه باشد.
تبعيض در تقليد
10. در صورت وجود چند مجتهد مساوى، تبعيضدر تقليد مانع ندارد.
تقليد ابتدايى ازميت
11. تقليد ابتدايى از مجتهد ميّت يا بقاء بر تقليد او بايد بر اساستقليد از مجتهد زنده و به احتياط واجب اعلم باشد.
12. بنابر احتياط واجب تقليدابتدائى از مجتهد متوفّى جايز نيست.
بقاء بر تقليدميّت
13. بقاء بر تقليد ميت حتى در مسائلى كه تاكنون مكلف به آنها عملنكرده، جايز و مجزى است.
عدول از مجتهد زنده بهميّت
14. بقاء بر تقليد ميّت تا وقتى که در مسألهاى به مجتهد زنده عدولنشده جايز است، ولى پس از عدول، رجوع مجدد به ميّت بنابر احتياط واجب در آن مسألهجايز نيست.
اقسام نمازهاى مستحب نماز بهترین وسیله ارتباط با خدا، عالى ترین نمود بندگى و روشن ترین نشانه عبودیّت بنده در برابر معبود است. (شرحى درباره اهمّیّت نماز در تربیت انسانها و پرورش فضایل اخلاقى و نظم جامعه انسانى در بحث تعقیبات گذشت). از این رو در دستورات اسلامى، علاوه بر نمازهاى واجب و فرائض یومیّه، نمازهاى مستحبّ فراوانى وجود دارد که هر یک از آنها به نوبه خود داراى اهمّیّت زیاد و تأثیر مناسب است. نمازهاى مستحب را در یک نگاه کلّى مى توان به چند دسته تقسیم کرد: 1ـ نوافل یومیّه که پیش از فرائض، یا پس از آنها انجام مى شود که وسیله اى براى پذیرش فرائض و رفع کاستیهاى آنهاست.(1) (شرح آن در بخش آداب و تعقیبات نماز گذشت). 2ـ نمازهایى که در برخى از اوقات شبانه روز که زمان مناسبى براى راز و نیاز با خدا و کسب نورانیّت و معنویّت از پیشگاه ربوبى است بجا آورده مى شود (مثل نماز شب). 3ـ نمازهایى که به نام معصومین(علیهم السلام) وارد شده است; این نمازها را آن بزرگواران انجام مى دادند و به نام آنها مشهور شده است. از این رو، پیروان آنها نیز با پیروى از سنّت آنان این نمازها را بجا مى آورند. 4ـ نمازهایى که به نام بعضى از اصحاب و یاران پیامبر(صلى الله علیه وآله) و یاران ائمّه معصومین(علیهم السلام) مشهور شده است. این نوع نمازها را معصومین با اهداف خاصّى به آنان تعلیم مى دادند که به نام آنان شهرت یافته است (مانند نماز جعفر طیّار). تعلیم این گونه نمازها گاه براى بخشش گناهان، یا حلّ مشکلات، یا یک جایزه بزرگ معنوى بوده است. 5ـ نمازهایى که مربوط به زمان هاى خاصّى است، مثل نماز ایّام هفته، مخصوصاً روز جمعه و اوّل ماه و نمازهاى دیگر، که براى کسب معنویّت از آن ایّام مخصوص است. 6ـ نمازهایى که مربوط به مکان هاى خاصّى است که به سبب فضیلت آن مکانها خواندن نماز در آنها توصیه شده است (مثل نماز در مسجد جمکران). 7ـ نمازهایى که براى حلّ مشکلات روحى و یا مادّى و برآورده شدن حاجات و رفع گرفتارى ها از سوى معصومین(علیهم السلام) توصیه شده (مانند نمازهاى حاجت و نماز براى زیاد شدن رزق و مانند آن)، و خود آن بزرگواران نیز در مشکلات رو به درگاه خدا مى آوردند و به نماز پناه مى بردند.(2) نکته مهم این جاست که تمام این نمازها - هرچند به نامهاى خاصّى مشهور شده - باید به قصد قربت و توجّه به ذات پروردگار انجام شود; هرچند نتیجه نهایى، رسیدن به حاجت هاى دنیوى بوده باشد. نخست به سراغ نمازهاى مشهور به نام معصومین(علیهم السلام) مى رویم. بار دیگر تأکید مى کنیم نمازهایى که به نام معصومین(علیهم السلام) است نمازهایى است که همه به درگاه خداوند یگانه انجام مى شود، ولى چون آن بزرگواران انجام مى دادند به نام آنها مشهور شده و به یقین داراى ارزش بسیارى است. |
null |
1. روايتى از امام رضا(عليه السلام) مضمون فوق را تأييد مى کند (بحارالانوار، جلد 79، صفحه 294، حديث 24). 2. «انّ رسول اللّه(صلى الله عليه وآله) کان اذا حَزَبَه اَمرٌ فَزَعَ اِلى الصَلاةِ; هرگاه رسول خدا دچار سختى و دشوارى مى شد، به نماز پناه مى بر |
مراتب بیعت :
بيعت سه گونه تحقق ميپذيرد : بيعت قلبي ، زباني و ظاهري .
بيعت قلبي ، شرط اصلي
مرحوم صاحب مكيال بيعت قلبي را چنين معنا مي كنند:
« تصميم قلبي محكم و ثابت بر اطاعت امام و ياري او با نثار جان ومال .»(1)
وقتي به ولايت امام معترف و معتقد باشيم ، طبيعتاً پذيرفتهايم كه او از ما به ما سزاوارتر باشد . او را صاحب ومالك اصلي دارايي خود دانستهايم وآنچه در دست داريم را فضل او و امانت او ميدانيم . اينگونه علاوه بر اينكه گوش به فرمان او و دست به خدمت او و پيگير دستور اوييم ، آنچه داريم در راه او صرف ميكنيم . اگر امام يار بخواهد ،ما جان نثاريم و اگر از مالمان طلب كند ، به پايش ميريزيم . اگر اين آمادگي و عزم قلبي در ما ايجاد شده باشد ، يقيناً با قلب خويش اين بيعت را انجام دادهايم . اينگونه بيعتي ، شرط اساسي و پايهاي عهد و ميثاق است و اگر اينگونه عهد سپاري و پيمانبندي در روح وقلب ما شكل بگيرد ، ركن اصلي بيعت را به دست آوردهايم.
بيعت زباني و ظاهري
پس از اين آمادگي روحي است كه زبان ما به اقرار اين عهد مي آيد و اين پيمان بستن را آشكارا نشان ميدهد و ابراز مي كند. همانگونه كه در اعمال روز غدير اين دعا نقل شده است:
اللهم سمعنا و اطعنا و اجبنا داعيك بمنك ...
فإنا يا ربنا آمنا بمنك و لطفك اجبنا داعيك
واتبعنا الرسول و صدقناه و صدقنا مولي المومنين ...(2)
خدايا ! شنيديم و اطاعت نموديم و دعوت كنندهات را به فضلت اجابت كرديم ...
پس از اي پروردگار ما ! ما ايمان آورديم و به لطف و فضل خودت دعوت كنندهات را اجابت كرديم و از رسول تبعيت نموديم و او را و مولاي مومنان را تصديق كرديم .
اما اقرار به زبان و نيز بيعت ظاهري - كه همان مصافحه و دست دادن با امام است - شرط تحقق بيعت نيست ، اين بيعت قلبي است كه بر همهي ما واجب است و با ايمانمان پيوند دارد . چون ايمان ، همان پاي بندي دل و تسليم جان در مقابل فرمان و دستور امام مي باشد . پس بيعت زباني وظاهري ، نشانهي تماميت و بروز و ظهور بيعت است ونبود امكان اين دو به خاطر نبود ما در غدير باعث نمي گردد لزوم اين پيمان بستن از ما برداشته شود و امكان آن از ما سلب گردد.
درهر روزگاري ميتوان قلباً با پيامبر و امام بيعت نمود و نيز نيكوست كه با به كارگيري دعاهاي رسيده از جانب معصومين عليهم السلام اين پيمان سپاري را به زبان آوريم . اگر چه از اين كمال بزرگ محروميم كه دست در دست مولايمان بگذاريم و در منظر و محضر او به او قول بندگي دهيم . به هر روي اين بيعت بر گردهي ماست و ما از طرف پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله از طرف خداوند مأمور به گرفتن اين بيعت شدند .
تقيّد پيامبر صلي الله عليه و آله برگرفتن بيعت
پس مأمورم از شما بيعت بگيرم و با شما دست بدهم بر اينكه قبول كنيد آنچه از طرف خداوند عزوجل ، دربارهي اميرالمومين و جانشينهاي پس از او آوردهام – كه آنها از نسل من و اويند - امامتي است كه فقط در آنها به پا خواهد بود(3)... پس اي مردم ! باخدا ، من ، علي – اميرالمومنين - و حسن و حسين و ائمه بيعت كنيد....(4)
ما هم بيعت كنيم ؟
وقتي يقين داريم كه مخاطب اين فرمان تنها ساكنان بركهي خم نيستند ، و هنگامي كه مطمئنيم براي حركت در مسير خداشناسي و دينداري بايد به اين دعوت پيامبر لبيك بگوييم ، آن وقت اين وظيفه بيشتر نمايان مي شود . هر چند دست دادن باپيامبر در همهي روزگاران مقدور نيست ، اما همه وظيفه داريم در هر زماني بااطاعت از فرامين نبوي و علوي دست بيعت به سوي پيامبر داراز كنيم و با پذيرش ولايت خدا و اوليايش اين عهد را به گردن بگيريم .
در روايات فراواني وارد شده است: «هر کس از دنيا برود و امام زمان خود را نشناسد، به مرگ جاهلي از دنيا رفته». اين روايات در مورد شناخت و معرفت تمامي ائمهعليهم السلام صادق است؛ ولي در باره حضرت مهديعليه السلام به خصوص رواياتي وارد شده است.
درباره شناخت همه ائمهعليهم السلام ميتوان به موارد ذيل اشاره کرد:
1. معاوية بن وهب گويد: «شنيدم که امام صادقعليه السلام ميفرمايد: رسول خداصلي الله عليه وآله فرمود: «مَنْ ماتَ لا يَعرِفُ اِمامَهُ مَاتَ مِيتَةً جَاهِليَّةً» [1] ؛ «هر کس در حالي که امام خودش را نميشناسد بميرد، به مرگ جاهليت مرده است».
2. يحيي بن عبداللّه گويد: «امام صادقعليه السلام به من فرمود: اي يحيي بن عبداللّه هر که شبي را سپري کند که در آن شب امام خود را نشناسد (نداند امامش کيست)، به مرگي چون زمان جاهليت از دنيا رفته است». [2] .
روايات دسته دوم - که در خصوص معرفت حضرت مهديعليه السلام ذکر شده - از اين قرار است:
1. ابوعلي بن همام گويد: «از محمدبن عثمان عمري شنيدم که ميگفت: از پدرم شنيدم که ميگفت: من در حضور ابومحمد حسن بن عليعليه السلام بودم از آن حضرت درباره اين خبر که از پدران خود روايت کرده است (زمين تا روز قيامت از حجّت خداوند بر خلقش خالي نيست و هر کس بميرد و امام زمانش را نشناسد به مردن جاهليت مرده است.) پرسيده شد؛ فرمود: به راستي اين درست است؛ چنان که روز درست است. به او عرض شد: اي پسر رسول خداصلي الله عليه وآله؛ حجّت و امام بعد از شما کيست؟ فرمود: پسرم محمد. او است امام و حجّت بعد از من. هر کس بميرد و او را نشناسد، به مردن جاهليت مرده است». [3] .
2. نشناختن حضرت مهديعليه السلام، ميتواند منجر به انکار آن حضرت شود؛ چنان که رسول گرامي اسلامصلي الله عليه وآله انکار حضرت مهديعليه السلام در دوران غيبت را سخت مذمت نموده، ميفرمايد: «مَنْ اَنْکَرَ القائِمَ مِنْ وُلْدِي فِي زَمانِ غَيْبَتِهِ فَماتَ فَقَدْ ماتَ ميتَةً جاهِليَّةً» [4] ؛ «هر کس قائم از فرزندانم را در زمان غيبتش منکر باشد، به مرگ جاهليت مرده است».
در مقابلِ روايات فوق، سخناني از ائمهعليهم السلام رسيده که پاداشي بس بزرگ براي کساني که از امام زمان خود شناخت دارند، بيان نموده است.
حمران بن اعين از امام صادقعليه السلام روايت کرده است: «اِعرِفْ اِمامَکَ فَاِذا عَرَفتَهُ لَمْ يَضُرَّکَ تَقَدَّمَ هَذا الاَمرُ اَمْ تَأَخَرَّ فَاِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ يَقُولُ: «يَومَ نَدعُوا کُلَّ اُناسٍ بِاِمامِهِم» [5] فَمَنْ عَرَفَ اِمامَهُ کانَ کَمَنْ هُوَ فِي فُسْطاطِ القائِمِعليه السلام» [6] ؛ «امام خود را بشناس؛ چون او را شناختي، ديگر تو را زياني نخواهد رسيد که اين امر پيش افتد يا تأخير کند؛ زيرا خداي تعالي ميفرمايد: «روزي که هر گروهي را با امامشان فرا ميخوانيم». پس هر کس امام خود را شناخت، همانند کسي است که در خيمه قائم باشد».